مانیمانی، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

مانی جون بهترین پسر دنیا

مانی عزیزم

1391/5/22 17:02
نویسنده : مامان
980 بازدید
اشتراک گذاری

     پسرم

خیلی وقته که نیامده ام تا براتون بنویسم ، به دلایل مختلف که همه شون در دل مشغولی مشترک هستند

که مهمترینشون غذا نخوردن شماست ، تا به امروز که شما 10 ماهه شدین ، به غیر از شیر خشک هیچ چیز دیگه رو نمی خورین و من به شدت نگرانم . اوایل شش ماهگی فرنی و یا حریره بادام رو در شیر خشکتون حل می کردم و با شیشه بهتون می دادم هرچند که خیلی رقیق بود . . . اما بعد از دو هفته شما مزه اون رو تشخیص میدادین و دیگه اون رو هم نخوردین . . . حالا هم فقط شیر خشک می خورین اون هم به اندازه ی یه شیرخوار سه ماهه . . . من فقط دارم دعا می کنم که قبل از یک سالگی غذاخور بشین تا از این جهت خیال من راحت بشه . . . 

خب حالا براتون اتفاقهای مهمی که تو این مدت در زندگی شما افتاده  رو می نویسم . . .

 

هشتم خرداد ماه بود که . . . در ادامه مطلب

 

 پسرم

خیلی وقته که نیامده ام تا براتون بنویسم ، به دلایل مختلف که همه شون در دل مشغولی مشترک هستند

که مهمترینشون غذا نخوردن شماست ، تا به امروز که شما 10 ماهه شدین ، به غیر از شیر خشک هیچ چیز دیگه رو نمی خورین و من به شدت نگرانم . اوایل شش ماهگی فرنی و یا حریره بادام رو در شیر خشکتون حل می کردم و با شیشه بهتون می دادم هرچند که خیلی رقیق بود . . . اما بعد از دو هفته شما مزه اون رو تشخیص میدادین و دیگه اون رو هم نخوردین . . . حالا هم فقط شیر خشک می خورین اون هم به اندازه ی یه شیرخوار سه ماهه . . . من فقط دارم دعا می کنم که قبل از یک سالگی غذاخور بشین تا از این جهت خیال من راحت بشه . . . 

خب حالا براتون اتفاقهای مهمی که تو این مدت در زندگی شما افتاده  رو می نویسم . . .

 

هشتم خرداد ماه بود که برای اولین بار نشستین ، البته بیشتر از یک دقیقه طول نکشید و تعادل رو از دست دادین و افتادین . . . بعد ما تصمیم گرفتیم که اصلا شما رو ننشونیم تا کمرتون حسابی محکم بشه و عضلاتش قوی بشه که خدای نکرده نشستن را به همراه قوز کردن یاد نگیرین و صاف بنشینین که تصمیم درستی بود و الان از این تصمیممون راضی هستیم ، چون حالا صاف و مستقیم می نشینین :) ، راستی همون موقع ها بود که دندون دوم هم دراومد.

 

نهم مرداد ماه بود که بعد از ظهر سه تایی خوابیده بودیم ، شما میون من و پدر جونتون روی تخت قرار داشتین(میون ما بودین که یه وقت از تخت نیوفتین) ، شما زودتر بیدارشدین و حوصله تون سر رفته بود و برای اینکه ما رو بیدار کنینن به سمت من غلتیدین و با دست خوشگلتون چند بار به من زدین و گفتین اهه اهه اهه ، بله ، می خواستین بیدارم کنین عزیزم و بعد برگشتین سمت پدر جونت و همین کار رو با ایشون کردین ، و ما با اینکه خواب آلود بودیم اما کلی ذوق کردیم ، آخه اولین بار بود که متوجه شدیم شما ما رو صدا میزنین :)

و همون روز بود که برای اولین بار شما با پدرجونت که بیرون می رفت بای بای کردین ، فدای اون دستای کوچولوی نازتون بشم

 

و جمعه ، بیستم مرداد بود که متوجه شدیم دندون سومتون هم دراومده ، دندون پیش بالا سمت چپ ، البته نمی دونیم دقیقا کی ولی به احتمال زیاد تو همون هفته بوده . . . و دندون چهارم هم تو راهه که فکر کنم نیش سمت چپ بالا باشه . . .

فدای دندونهای قشنگتون ، دوتا دندون پیش پایین به خاطر قطره ی آهن سیاه شده که اشکال نداره ، سلامتیتون مهمتره ، با توجه به اینکه کم خونی دارین . . . که امیدوارم به زودی زود برطرف بشه :)

راستی الان تقریبا یه ماهه که به تاتی تاتی راه رفتن می گین تاتا ، به دالی می گین دا و چند باری هم به عمه اعضم گفتین ادَ  . . . 

حروفی رو که می تونی بگی اینها هستن

د ، ت ، غ ، ه ، و ، ب و پ . . . البته یه بار پنج ماهه بودین که گفتین مه مه ، ولی فقط همون یک بار بود ، فکر کنم از زبونت در رفت :)

خیلی دوستت دارم پسر باهوش و مهربونم


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان امیر مهدی
24 مرداد 91 2:34
10 ماهگیت مبارک غزیزم
مامانی حتما بهش غذا بده بخوره اگه نمیخوره ببرش دکتر


عزیزم دکتر هیچ کاری نمیکنه ، همیشه بردمش و بی نتیجه بوده

سپیده
24 مرداد 91 2:45



مامان طلا
24 مرداد 91 3:02
عزیزم نگران نباش و بذار هر موقع گرسنه بود غذا بخوره بچه ها اندازه نیازشون غذا می خورند



اما آخه یه قاشق هم نمی خوره ، اصلا قاشق رو قبول نمی کنه
هر چی رو که خوردنی هست سمت دهانش نمیبره

مامان امیر مهدی(سوده)
24 مرداد 91 5:05
سلام من با شما سخت همدردم!امیر مهدی فوق العاده بد غذاست دکترها میگن قبل از یک سالگی اول شیر بعد غذا و بعد از یک سالگی برعکس اول غذا بعد شیر امیر هم همش وارونه کار میکنه گاها تا سه روز چیزی بجز شیر خشک نمیخورد وقت دندوناش هم بدتر میشه دکتر یک شربت بهش داد زینک سولفات با مارک سوزین ایرانی است اما خیلی خوبه هر وقت میخوره بهتر میشه با دکترش مشورت کن بهش بده اعصابتو خرد نکن این راهو رفتم نتیجه نداد هر چی اصرار کنی نتیجه عکس میده بی تفاوت باش خودش علاقه نشون میده تو جمع بعضی بچه ها بهتر غذا میخورن ببرش پارک یا مهد کودک البته امیر از بس ضعیفه همش تو مهد مریض میشد تا مقاومت پیدا کرد به هر حال غصه نخور بزرگ میشه و راحت میشی انشاالله
مامان زینب
24 مرداد 91 10:58
سلام عزیزم مرسی از این که به وبلاگ زینب سر زدی لطفا باز هم این کار رو بکنید انتقاد یا پیشنهادی هم اگر بود به دیده ی منت گفته بودید عکس هابرای شما باز نمی شه من پرسید بقیه یا حداقل خیلیا میبینند نمی دونم اشکال کار از کجاست ؟لطفا اگر امکان داره از کس دیگه هم سوال کنید اگر مثل شما ندیدند لطف کنید خبر بدید ممنون لطفا در صورت تمایل مارو لینک کنید بازهم ممنون
❤مامان آزی❤
24 مرداد 91 17:15
___________________-------- _________________.-'.....&.....'-. ________________\.................../ _______________:.....o.....o........; ______________(.........(_............) _______________:.....................: ________________/......__........\ _________________`-._____.-'شاد باشي مهربون ___________________\`"""`'/ __________________\......,...../ _________________\_|\/\/\/..__/ ________________(___|\/\/\//.___) __________________|_______|آرزومند آرزوهــــاي قشنگت ___________________)_ |_ (__ ________________(_____|_____) ............ *•~-.¸,.-~* آپ کردم *•~-.¸,.-~*...........
زينب عشق مامان و بابا
26 مرداد 91 13:37
سلام خوبيد 10 ماهگيت مبارك عكاسي پرستيژ پل رومي
elahe
26 مرداد 91 15:09
سلام عزیز مرسی
مادر کوثر
28 مرداد 91 11:28
سلام عزیزم عیدتون مبارک طاعاتتون قبول درگاه احدیت راستی بروزیم
لعیا جون مامان
28 مرداد 91 17:09
عزیزم با غذاهای رنگی و شکلدار امتحان کن/من لینک کردم